برای فهم اولیه اعتراضاتی که از ۲۴ آبان ۱۳۹۸ علیه گران شدن بنزین در ایران در جریان است، میتوان ده پرسش را مطرح کرد و بدانها پاسخ داد:
چرا اعلام گرانی در ۲۳ آبان ۱۳۹۸؟
تحریمها حدود یک سال و نیم است که آغاز شده است و بر اساس ماده ۳۹برنامه ششم، دولت میتواند قیمت حاملهای انرژی را اصلاح کند. اما در این دوره اقدامی صورت نگرفت. اگر مشکل بودجهای وجود دارد، چرا در این مقطع خاص اقدام به گران کردن بنزین شده است؟ اگر تصمیم گیریای در این مورد انجام شده بوده است، چرا تا این حد به تعویق افتاده است؟ به نظر میرسد که علت اصلی آن باشد که خزانه دولت ایران به دلیل تحریمهای دولت ترامپ، دارد به کف آن میرسد. روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، در ۲۱ آبان، درست چند روز قبل از اعلام گرانی بنزین، گفت که وضعیت کشور غیرعادی است.
در یک سال گذشته بارها از ذخیرههای ارزی برداشت شده است و حکومت نمیخواهد جاهطلبیهای منطقهای خود را در قبال تضمین رفاه عمومی، رها کند. شورای هماهنگی اقتصادی که سران سه قوه در آن حضور دارند، این تصمیم را بدون هماهنگی با رهبر اتخاذ نمیکردند، چون اعمال آن نیاز به همکاری با ماشین سرکوب دارد که تحت نظر رهبر عمل میکند. حکومت البته شب پنج شنبه ۲۳ آبان (که روز بعد از آن تعطیل بوده است) را برای این کار انتخاب کرد که تاثیر چندانی در کاهش اعتراضات نداشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تاثیر این گرانی بر تورم چقدر خواهد بود؟
مقامات دولتی تاثیر گرانی بنزین را چهار درصد اعلام کردهاند، اما هم تجربه گرانیهای گذشته بنزین و هم تاثیر بالا رفتن قیمت بنزین بر بسیاری از دیگر کالاها و خدمات، این رقم را غیرواقعی نشان میدهد. براساس مطالعه انجامشده از سوی سازمان حمایت از مصرفکنندگان، مشخص شدکه به ازای هر ۱۰ درصد افزایش در قیمت بنزین، تورم حدود ۲ درصد افزایش مییابد. بدین ترتیب، با گران شدن بنزین، تورم بین ده درصد (بر اساس نرخ سهمیه بندی) تا ۶۰ درصد (بر اساس نرخ آزاد) افزایش خواهد یافت. از آنجا که مردم ترکیبی از این دو قیمت را میپردازند، افزایش تورم نیز چیزی بین این دو رقم خواهد بود.
گستردگی این اعتراضات تا چه حدی است؟
این اعتراضات، حداقل از ۱۴ استان و دهها شهر گزارش شده است. در جریان اعتراضات، دهها بانک و چند مرکز دولتی، از جمله یک پایگاه بسیج و یک فرمانداری، چند پمپ بنزین، یک حوزه علمیه، و چندین خودرو نیروی انتظامی به آتش کشیده شده است. گزارشهای خبری حاکی از شلیک تیر جنگی به معترضان در شهرهای مختلف است. اعتراضات مرتبط با گرانی بنزین، تا روز سوم دهها کشته داشته است. اعتراضات به جادههای میان شهری نیز کشیده شده است. اینترنت کشور در روز دوم به طرز گستردهای قطع شد. از اعتراضات دی ۹۶ تا کنون، چنین حدی از اعتراضات در سطح ملی بیسابقه بوده است.
آیا این اعتراضات هدایت شده است؟
پاسخ، به روشنی منفی است. مخالفان خارج کشور همانند مردم ایران از تصمیم حکومت خبری نداشتند تا از پیش برای این اعتراضات تبلیغ یا برنامهریزی کرده باشند. اصلاحطلبان حکومتی، قطبنمای خود را با خامنهای تنظیم میکنند و اندک اصلاحطلبان غیرحکومتی یا گروههای فعال سیاسی داخل کشور نیز در این زمینه کاملا ساکت بودهاند. در شبکههای اجتماعی نیز کارزاری برای این حرکت صورت نگرفته بود. این اعتراضات، صد درصد خودجوش بوده است: درد مشترک و واکنش همزمان به دلیل شوک همزمان. البته، این واقعیات مانع از انتساب هدایت این اعتراضات به خارج، توسط مقامات حکومتی، نخواهد شد.
بر سر درآمدهای ناشی از افزایش قیمت چه خواهد آمد؟
دولت روحانی وعده میدهد که افزایش درآمدها را به صورت یارانه به ۱۸ میلیون خانوار یا حدود شصت میلیون ایرانی باز خواهد گرداند و آن اقدام، به نفع اقشار کمدرآمد خواهد بود. اما آیا میتوان به این وعده اعتماد کرد؟ دولت روحانی در شش سال ۹۲ تا ۹۸ صدها وعده به مردم ایران داده است؛ بدون آن که یکی را وفا کرده باشد. همچنین، اعضای این دولت مکررا از پرداخت یارانههای مصوب در دوران احمدی نژاد شکایت داشتهاند. در مورد چگونگی پرداخت یارانههای جدید هم اطلاعرسانی نشده است. از همین جهت، نمیتوان به این وعده نیز امید داشت. بیش از هر چیز، احتمال میرود که درآمدهای ناشی از افزایش قیمت صرف کسری بودجه ۷۶ تا ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت شود.
منشا برخی مخالفتها در درون نظام چیست؟
اگر افرادی مثل صافی گلپایگانی و علوی گرگانی (با گران شدن بنزین) مخالفت کردهاند،به آن دلیل است که در فهم رویدادها تاخیر دارند، و با یک تلفن از «بیت رهبری»، سکوت در پیش خواهند گرفت. در گرانی بنزین، سران قوا و رهبر جمهوری اسلامی متفقالقول بوده اند و این، تصمیمِ نظام است و نه تصمیم قوه مجریه. اعتراض برخی از اعضای مجلس یا اعلام بیاطلاعی مجمع تشخیص مصلحت، در واقع اعتراض به عدم اطلاعرسانی به آنهاست، نه اعتراض به اصل موضوع. همچنین، طرح سه فوریتی مجلس نیز ابزاری برای برخی از اعضای آن بود که در بیعت آینده، دست خود را از این موضوع پاک کنند، و نتیجهای نداشت. حکومت در اعلام این موضوع میخواسته است تا بدون درز کردن خبر، اعلام و اقدام کند.
آسیب پذیرترین اقشار از این گرانی کدامند؟
علی خامنهای مخالفان گرانی بنزین را کسانی دانسته بود که پنج اتومبیلدارند. (فیلم مربوط به سخنان وی، بعد از شروع اعتراضات، از سایت «همشهری» حذف شد) اما بنزین در ایران یک کالای لوکس نیست. معیشت و زندگی روزمره فقیرترین اقشار جامعه به سوخت وابسته است. به همین دلیل است که اعتراضات در شهرهای بزرگ و کوچک کشور به چشم میآیند. امروز، قشری که بیش از همه از سیاستهای خارجی و داخلی رژیم آسیب دیده است، قشر فقیر است و همانها هستند که اکثریت ناراضیان را تشکیل میدهند. در دوران اوج درآمدهای نفتی، حکومت تلاش کرد تا با آوردن احمدینژاد به میدان، این قشر را بخرد. اما نه آن درآمدها به جای مانده است و نه حکومت آماده ریسکپذیری برای میدان دادن به فردی مثل احمدینژاد است.
پر شمارترین شعارها کدامند؟
سه شعار «دشمن ما همین جاست، دروغ میگن امریکاست» و «رضا شاه روحت شاد» و «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» در اکثر اعتراضات شنیده شده است. این سه شعار، به ترتیب، نفی نظریه توطئه و فرافکنی رژیم، رد مبنای انقلاب سال ۵۷، و بیان ریشه فلاکتها و تحقیرهای موجود است. در شعارها هیچ اثری از مفاهیم مذهبی به چشم نمیخورد. همچنین، اکثر معترضان در هنگام دادن شعار، کف میزنند. معترضان ایرانی از خلط سیاست و مذهب کاملا گذر کردهاند.
آیا امکان تغییر در تصمیم حکومت وجود دارد؟
بر مبنای تجربه چهل سال گذشته، احتمال این امر بسیار ضعیف است. حکومت برای نشان دادن اقتدار خود، این تصمیم را تغییر نخواهد داد. این تصمیم از سر مقتضیات اقتصادی گرفته شده است و آن مقتضیات، در عرض چند روز عوض نشدهاند. دستور شلیک تیر جنگی به نیروهای انتظامی از روز نخست اعتراضات (بر خلاف ادعای مدارای وزیر کشور)، نشان میدهد که حکومت در سرکوب معترضان جدی است. علی خامنهای با صراحت از این گرانی حمایت کرده است.
این اعتراضات به کجا میرسد؟
تجربه چهل سال گذشته نشان میدهد که شورشهای شهری در اعتراض به گرانی به سرعت افت میکند و حکومت آنها را سرکوب میکند. این گونه رویدادها در دوره رفسنجانی و احمدینژاد نیز، از اسلامشهر و قزوین تا اراک و مشهد، به همان سرنوشت دچار شد. تا زمانی که بخشی از حکومت فرایند سیاسی تغییر رژیم را کلید نزند و بالاخص، در درون دستگاههای امنیتی و نظامی شکاف نیفتد، حکومت قادر به تداوم سرکوب خواهد بود. این سرکوب، میتواند با ۱۵۰ (دی ماه ۹۶) تا ۵۰۰ هزار کشته (سوریه) رخ دهد. در سوریه مردم حتی توانستند اختیار شهرهای خود را نیز به دست گیرند، اما در نهایت بشار اسد در قدرت ماند، چون فرایند سیاسی قابل توجهی برای جایگزینی به جریان نیفتاد و هسته سخت حکومت ترک برنداشت.